هم سلولی...
کنار پنجره نشسته بودی / از پشت شیشه دست بلند می کردی ..هوا مه الود بود / چیزی دیده نمی شد / جز اشک هایت....نمیدانم اما من اشتباه فهمیدم .... / تو می گفتی نرو / من فقط یک حرف را اشتباه فهمیدم ...اما یک دنیا به تو بده کار شدم / کاش نه هوا مه الود بود...نه پنجره مانعی میشد برای / گذر امواج صدایت
نظرات شما عزیزان:
❥.FAR.❤.HAN.❥ + پنج شنبه 21 بهمن 1393
/ 13:35 /